loading...
rsh-school
اولین بازی انلاین اتوموبیل رانی

- خورشيد گرفتگي (كسوف): هر گاه در چرخش ماه به دور زمين و هر دو به دور خورشيد، مركز آن سه (ماه،زمين،خورشيد) روي يك خط راست واقع شود به طوري كه ماه در وسط باشد، ماه جلوي نور خورشيد را مي گيرد و سايه آن روي زمين مي افتد در نتيجه كساني كه در سايه ي ماه قرار دارند خورشيد را تاريك مي بينند. در اين صورت مي گوييم، خورشيد گرفتگي رخ داده است.




- ماه گرفتگي: اگر زمين بين ماه و خورشيد قرار گيرد، زمين جلوي نور خورشيد را مي گيرد و سايه آن روي ماه مي افتد و آن را تاريك مي كند. در اين صورت مي گوييم ماه گرفتگي رخ داده است.




بازتاب نور : برگشت نور از سطح يك جسم را بازتاب مي گويند.

محوطه باستانی مسجد کبود واقع در شمال شرق بنای مسجد کبود تبریز است. طول (شرقی- غربی) این محوطه 276 متر و عرض (شمالی- جنوبی) آن بطور متوسط 102 متر و مساحت آن 28290 مترمربع (حدود 3 هکتار) می باشد. این محوطه طی خاکبرداری های سال 1376 بوسیله شرکتهای طرف قرارداد شهرداری تبریز شکل گرفته و طی همان سال با شناسائی آثار گورستان هزاره اول ق.م و پس از بازدیدها، گمانه زنی ها و کاوش به عنوان یک محوطه باستانی دارای آثار بویژه دوره آهن با شاخص اسکلتهایی مدفون همراه با سفالهای خاکستری و در مواردی نخودی و قرمز و اشیای فلزی شناخته شده است.

در شهریورماه 1377 طی بازدیدی که توسط آقای نصرت ا... معتمدی کارشناس سازمان میراث فرهنگی کشور، از محوطه بعمل آمد نشانه هایی از آثار هزاره اول ق.م مشاهده گردید و به پژوهشکده باستان شناسی گزارش شد. پس از آن میراث فرهنگی آذربایجان شرقی در فاصله 80 متری شرق بنای مسجد کبود گمانه ای حفر کرده و وجود تدفین متعلق به هزاره اول ق.م آشکارگردید. در اردیبهشت و خرداد 1378 هیاتی به سرپرستی آقای معتمدی برای کاوش در محوطه مسجد کبود به تبریز اعزام شد. طی فصل اول کاوش، تعداد 38 گور، کاوش شد و یکی از گورها که دارای 2 اسکلت (زن و مرد) به همراه اشیاء تدفینی بود، بلوک برداری شده و به موزه ملی آذربایجان انتقال یافت. پس از اتمام فعالیتهای این هیات، سازمان میراث فرهنگی آذربایجان شرقی اقدام به تهیه نقشه از محوطه و آثار آن نمود و طی اواخر سال 1378 نمایشگاهی از آثار بدست آمده از کاوش یاد شده در موزه آذربایجان برگزارشد.

مراحل بعدی کاوش و حفاظت مقدماتی طی سالهای 1382-1379 به سرپرستی آقای دکتر علیرضا هژبری نوبری انجام یافت که بنابر نتایج کاوش، آثاری متعلق به گورستان عصر آهن و آثار پراکنده کف های استقراری احتمالا فصلی و چندین متر لایه های بالایی روی آثار عصر آهن، رسوبات طبیعی و آثار مضطرب دوره اسلامی مشاهده گردید. با توجه به موقعیت استراتژیک محوطه مسجد کبود و واقع شدن آن در میان شهر، همجواری آن با مسجد کبود و نزدیکی به موزه آذربایجان، احداث موزه باز و حفظ آثار در جای خود، امری الزامی می نمود. لذا انجام عملیات ساماندهی و تجهیز محوطه به منظور آماده سازی برای بازدید عموم از تاریخ 17/12/1385 از سوی سازمان میراث فرهنگی تبریز اقدام گردید.

کلیه عملیات در سه فاز به ترتیب زیر انجام گرفت:
الف) فاز اول، عملیات حفظ و مرمت اسکلتها
ب) فاز دوم، ساماندهی موزه اصلی
ج) فاز سوم ساماندهی محوطه بیرونی موزه

مراسم گشایش سایت موزه عصر آهن تبریز در تاریخ 30/2/1386 با حضور آقای دکتر جعفری معاونت فرهنگی و ارتباطات سازمان میراث فرهنگی کشور انجام شد و هم اکنون این محوطه در معرض بازدید برای عموم می باشد. 

سایت موزه عصر آهن تبریز

تاریخچه تبریز
تاريخ تبريز پيش از ظهور اسلام؛ مملو از ظن وگمان ها و حتي تعارض است.اما بعد از ظهور اسلام اين شهر توسعه بسياري يافته و در گستره وسيع حکومت اسلامي به "قبه السلام" مشهور مي شود. سپس در شاهراه ابريشم، شرق را با غرب پيوند داده و رونق اقتصاديش به بنيان بازارها و کاروانسرا هايي مي انجامد که عظيم ترين مکان مسقف پهنه گيتي مي گردد.
بنياد شهر تبريز و وجه تسميه نامش افسانه اي را مي ماند. درباره بنا و وجه تسميه شهر تبريز "حمدالله مستوفي" و "ياقوت حموي" مي نويسند: بناي تبريز از زبيده زن هارون الرشيد است. وي که به بيماري تب نوبه مبتلا بوده؛ روزي چند در آن حوالي اقامت کرده، در اثر هواي لطيف و دل انگيز آنجا بيماريش زايل مي شود. به همين دليل فرمود تا شهري در آن محل بنا کنند و نام آن را "تب ريز" بگذارند.

همانطور که در ابتدا اشاره شد؛ پيشينه تبريز همواره در هاله اي از ابهام مستتر بوده. حتي در اوايل ظهور اسلام نيز در حمله اعراب به آذربايجان، نامي از تبريز ديده نمي شود. تنها اشاره دقيق و مستند مربوط به زمان سلسله رواديان است که در دوره خلافت متوکل عباسي، تبريز رو به آبادي نهاد و دور شهر را بارو کشيدند. از آن زمان به بعد تبريز با سپري ساختن وقايع تلخ و شيرين مشهور شد. اوصافي که در طول تاريخ از تبريز شده است به اجمال چنين است:
در قرن چهارم هجري، "ياقوت حموي"، تبريز را مشهورترين شهر آذربايجان مي خواند. "ابو حوقل" در 367 و "ابن مسکوبه" در 421 و "ناصر خسرو" در 438؛ تبريز را بزرگترين و آبادترين شهر آذربايجان مي خوانند.

در زمان غازان خان مغول، تبريز شکوه ويژه اي مي يابد. "خواجه رشيدالدين فضل الله" وزير انديشمند ايلخانيان "ربع رشيدي" را بنياد مي نهد که در زمان خود عظيم ترين مرکز علمي?فرهنگي به شمار مي رود. اين شهر در طول تاريخ دوره هاي طلايي متعددي را سپري ساخته است. دوران پايتختي، دوران وليعهدنشيني، دوران شکوفايي تجاري، اقتصادي،علمي، هنري و....
زماني تبريز، در عرصه هنر تحول شگرفي را موجب مي گردد که امروز آثار کم نظير آن دوره، زينت بخش موزه هاي جهان است. مردان و زنان نامداري از اين شهر برخاسته اند. کعبه ملاي روم، ميعادگاه عرفا، شعرا، انديشمندان و بزرگان بوده؛ به همين دليل تبريز يگانه شهري است که صاحب مقبره الشعرا است. مقبره اي که خاقاني ، همام ، قطران و ديگر بزرگان متقدم و سرانجام شهريار شيرين سخن، در آن مکان آرميده اند.

تبريز از لحاظ گردشگري بسيار مستعد بوده و از چه از لحاظ اکوتوريسم و چه از لحاظ تنوع آثار باستاني قابل توجه است. گرچه آب و هواي منطقه در فصل هاي سرد سال گردشگري را در آن مشکل کرده است ليکن در ماه هاي ارديبهشت تا مهر ماه از آب و هوايي مطبوع برخوردار بوده و مسافرتي خاطره انگيز را نويد مي دهد



شرح تبريز از گذشته ها ي دور تا به امروز هرگز در قاموس سطر ها و نوشته ها نگنجيده است.


بنياد شهر تبريز و وجه تسميه نامش افسانه اي را مي ماند ، گاهي بوي اغراض مي دهدو برخي موارد نيز از ظن ها و گمان ها نشات مي گيرد.

زنده ياد عبدالعلي کارنگ درآثار باستاني آذربايجان (آثار و ابنيه تاريخي شهرستان تبريز) در باب وجه تسميه تبريز مي نويسد: کلمه تبريز را جغرافي نويسان عرب چون سمعاني وياقوت حموي به " کسرتاء " و جغرافي نويسان ايراني وترک چون حمدالله مستوفي و کاتب چلپي به " فتح تاء " و مورخان رومي و روسي چون فاوست ، آسوليک، ورطان و خانيکف به" فتح تاء " ، قلب " باء" ، به " واو" يعني به صورت "تورز"Tavrez و " تورژTaverz " ، " تورشTavres" و " دورژ Davrez " ذکر کرده اند.

اوليا چلبي کلمه " تبريز را به معني ستمه دوکوجو" (ريزنده تف و تاب) و اين نام را باآتشفشاني ديرين کوه سهند مربوط دانسته است.

زنده ياد کارنگ درادامه مي افزيد: مورخان ا رمني هم اسم تبريز را " تورژ يا دورژ" محرف عبارت " د، اي ، ورژ " به معني انتقام گاه دانسته و نوشته اند : باني تبريز خسرو ارشاکي (233-217م) حکمران ارمنستان است که آن شهر را به ياد گرفتن انتقام " ارتبانوس" يا " اردوان" آخرين پادشاه پارتي ا زاردشيربابکان بنياد نهاده ونام آن راDa-i-vrez) ) گذاشته است.

مولف آثار باستاني آذربايجان با افسانه شمردن موارد ذکر شده مي نويسد : قديمي ترين ذکر نام تبريز را درکتيبه سارگن دوم پادشاه آشور خواهيم يافت. شرق شناس فقيد ولاديمير مينورسکي مي نويسد : " سارگن دوم در سال 714 قبل از ميلاد به قصد تصرف ممالک اورارتو سفري به شمال غربي ايران کرد. از ناحيه سليمانيه کنوني (واقع در کردستان عراق) داخل کردستان مکري شد، از پارسوا parsua (پسه کنوني ) و ساحل جنوبي درياچه اروميه گذشت ، از سوي شرقي درياچه به راه خود ادامه داد و پس ازپشت سر گذاشتن " اوشکايا" (اسکوي کنوني) قلعه "تارومي" يا "تاروئي " و "ترماکيس" را گشود . بعيد نيست يکي از اين دو کلمه نام قديمي تبريز کنوني باشد.

جدول مقایسه ای ایران و جهان

موضوع
جهان
ایران
نخستین بلاگ ۱۹۹۴ ۱۳۸۰
چند سال پیش ۱۳ ۶
تا سال ۱۹۹۹ ۲۳ ۰
تا سال ۲۰۰۰ ۱۰۰۰ ۰
تا سال ۲۰۰۲ ۵/۰ میلیون کم
اکنون ۱۰۰ میلیون ۲/۱ میلیون
اکنون فعال ۲۸ میلیون ۵۰۰ هزار
وبلاگ نویس کمتر خیلی کمتر
اولین ارائه کننده robot wisdom پرشین بلاگ
معروف ترین
بلاگ اسپات

بلاگر گوگل بلاگ اسکای



We blog
سرویس ارائه دهنده وبلاگ فارسی بلاگ اسکای در ۲۰/۱/۸۲ توسط یک جمع ۳ نفره دانشجویی با ۳۰۰ دلار سرمایه و بعد از ۸ ماه کار ایجاد شد.
PC را هم چند سال برنامه نویسان ماهر مسخره می کردند و فلاپی لرزان در برابر هارد اسباب بازی بود.
وبلاگ ها از دفتر خاطرات شخصی ارتقاء پیدا کرده اند و به سمت زمینه های تخصصی می روند و اکنون منبع مهمی برای روزنامه ها و خبررسانی محسوب می شوند.
‌‌‌‌BBC هم از وبلاگ برای ادیتورهای خود استفاده کرد.
سلام پکس در جریان جنگ آمریکا و عراق در سال ۲۰۰۳ مهمترین منبع خبری در مورد بغداد بود.
در عصر خردمحوری٬ هر فرد با تلفن همراه و رایانه شخصی و آدرس ایمیل و ... به یک سازمان اجتماعی یا شرکت تبدیل شده است. وبلاگ هم نقش روابط عمومی آن فرد را دارد.
شکاف دیجیتالی در عرصه بین المللی و داخلی٬ شهر و روستا٬ تحصیل کردگان با سایرین٬ شکاف جنسیتی
لزوم ثبت نام در بیانیه ۹/۱۰/۸۵ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان طرح ساماندهی پایگاه اینترنتی که به آرامی اصلاح شد.

ویژگی های مثبت:
دموکراتیک
تازگی (خبرگزاری که اخبار جدید در معرض دید قرار می گیرد.)
سریع٬ قابل اصلاح
کم هزینه٬ آسان
تعاملی٬ غیررسمی، صمیمانه
اختیارات نویسنده: بدون اعمال نفوذ اشخاص حقیقی و حقوقی
اختیارات خواننده: خواندن تیتر٬ مختصر٬ کامل٬ لینک
بدون محدودیت حجم٬ قابل جستجو
کار گروهی
رشد فردی
امکانات روزافزون عام مثل آمار

ویژگی های منفی:
پراکنده
بی توجهی به سوابق و اخبار مهم
غیر قابل استناد
غیر تخصصی
کم اثر
غیر قابل اعتماد
غیر هادی
سردرگم کننده
گروه اندیشی
ارضای روانی فرد٬ خود بزرگ بینی
پیچیده تر شدن تدریجی

نوسترآداموس كه نام واقعي‏اش ميشل دونوتردام (Michel de Notredame) است در خلال سالهاي ۱۵۰۳ تا ۱۵۶۶ ميلادي مي‏زيست. او جهان را به خوبي مي‏شناخت و رويدادهاي چهار قرن بعد از خود را با دقت پيش‏بيني نمود. تمامي پيشگويي‏هاي وي، در مورد حوادث تاريخي به حقيقت تبديل شده‏اند.

وي پيشگويي‏هايش را در ۱۰ فصل به رشتهء تحرير درآورد و براي هر فصل، نام قرن (Century) را برگزيد. هر فصل (يا قرن) از كتابش نيز به ۱۰۰ قطعه تقسيم گشته است، به استثناي فصل ۷ كه به علتي نامشخص در ۴۲ قطعه سروده است.

او قطعات تاريخي خود را در قالب رباعياتي شعرگونه به نظم كشيده و آنها را به زباني خاص و بسيار شيوا سروده است. نوشته‏هاي معمايي او، تركيبي از زبانهاي لاتين، يوناني، پرووانسي (Provencal)، فرانسوي، ايتاليايي و اسپانيايي است. گروهي عقيده دارند زبان اين نوشته‏ها به زبان فرانسوي قديم نوشته شده كه تركيبي از دو زبان يوناني و لاتين است.

نوسترآداموس به تاریخ ۱۴ دسامبر ۱۵۰۳ در Provence از استانهای جنوبی فرانسه و در خانواده‎ای کاتولیک دیده بر جهان گشود. با توجه به پیشگویی های دقیق وی که باعث دردسر برایش شده بود، برخی از افراد متعصب این شایعه را دامن زده‎اند که اجداد وی یهودی می‎باشند، اما این ادعا به هیچ وجه درست نمی‏باشد زیرا جد پدری وی تاجر بود و با زنی مسیحی ازدواج نموده بود. پدر نوسترآداموس نیز با زنی کاتولیک، زندگی مشترک را آغاز کرده بود.

وی به سال ۱۵۲۲ و در سن ۱۹ سالگی به دانشکدهء «مونت پولیه» رفت تا در آنجا پزشکی بخواند. سه سال بعد، موفق شد دانشنامهء لیسانس خود را دریافت کند و به طبابت مشغول شود.

در آن سالها، بیماری طاعون در فرانسه و مخصوصن قسمت جنوبی این کشور را به طور فراگیر در معرض تهدید جدی قرار داده بود. نوسترآداموس بر خلاف دیگر پزشکان که از منطقهء طاعون زده می گریختند، خود شخصن در میان بیماران حاضر می گشت و به مداوای آنها می پرداخت. نسخه های شفابخش او در آن ایام، شهرت فراوانی را برایش به ارمغان آورد. او در همین زمینه کتابی را به سال ۱۵۵۲ منتشر ساخت.

بعد از این حادثه وی به مدت چهار سال میان شهرهای مختلف فرانسه و ایتالیا به مسافرت پرداخت و در همین سفرها بود که با کتابهای سحر، ستاره شناسی و طالع بینی آشنا گشت.

او در سال ۱۵۲۹ برای دریافت درجهء دکترا به دانشکدهء پزشکی بازگشت. پس از فراغت از تحصیل در شهر Agen فرانسه با دختری کاتولیک ازدواج نمود که ثمرهء این ازدواج، یک پسر و یک دختر بود. اما با شیوع مجدد طاعون، وی همسر و فرزندانش را از دست داد اما مشکلات وی با طرح اقامهء دعوی از طرف پدر و مادر همسرش دوچندان شد.

اما گرفتاری وی با احضارش از طرف دادگاه تفتیش عقاید به کلیسای کاتولیک شهر Toulouse بیشتر شد. در این احضاریه، نوسترآداموس به کفر متهم شده بود.

وی که می دانست محاکمه در نهایت به محکومیت او خواهد انجامید و اعدامش قطعی است از آنجا گریخت و در سال ۱۵۴۴ به شهر سالون فرانسه وارد شد. وی در این شهر ازدواج نمود و صاحب چند فرزند شد.

او در این شهر که آخرین توقفگاهش بود خانه ای را برگزید و آخرین طبقهء آن خانه را به گنجینهء کتابهای خود که شامل موضوعاتی دربارهء سحر، طالع بینی و روانکاوی بود، اختصاص داد.

یکی از مهمترین منابع وی، کتاب رازهای مصر یا De Mysteriis Agyptorum بود. در این اتاق بود که وی شروع به نگارش پیشگویی هایش کرد و آنها را به سال ۱۵۵۵ برای اولین بار به زیر چاپ برد. اندکی بعد آوازه اش همه جا را فرا گرفت و به گوش کاترین، همسر پادشاه فرانسه رسید. وی به دعوت کاترین دو هفته به پاریس رفت و مورد توجه خاص پادشاه و ملکه قرار گرفت.


نوسترآداموس به تاریخ دوم ژوئیهء ۱۵۶۶ در شهر سالون درگذشت و در حیاط کلیسایی در این شهر به خاک سپرده شد. در جربان انقلاب فرانسه، مزارش مورد نبش قبر واقع شد و استخوانهایش به کلیسای سنت لورن (St. Laurent) در شهر سالون منتقل گشت.



مقبره نوسترآداموس در

زادگاه مولانا:

جلال‌الدين محمد درششم ربيع‌الاول سال604 هجري درشهربلخ تولد يافت. سبب شهرت او به رومي ومولاناي روم، طول اقامتش‌ و وفاتش درشهرقونيه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذكره‌نويسان وي درهنگامي كه پدرش بهاءالدين از بلخ هجرت مي‌كرد پنجساله بود. اگر تاريخ عزيمت بهاءالدين رااز بلخ در سال 617 هجري بدانيم، سن جلال‌الدين محمد درآن هنگام قريب سيزده سال بوده است. جلال‌الدين در بين راه در نيشابور به خدمت شيخ عطار رسيد و مدت كوتاهي درك محضر آن عارف بزرگ را كرد.

چون بهاءالدين به بغدادرسيدبيش ازسه روزدرآن شهراقامت نكرد و روز چهارم بار سفر به عزم زيارت بيت‌الله‌الحرام بر بست. پس از بازگشت ازخانه خدا به سوي شام روان شد و مدت نامعلومي درآن نواحي بسر برد و سپس به ارزنجان رفت. ملك ارزنجان آن زمان اميري ازخاندان منكوجك بودوفخرالدين بهرامشاه‌نام داشت، واو همان پادشاهي است حكيم نظامي گنجوي كتاب مخزن‌الاسرار را به نام وي به نظم آورده است. مدت توقف مولانا در ارزنجان قريب يكسال بود.

بازبه قول افلاكي، جلال‌الدين محمددرهفده سالگي ‌درشهرلارنده به‌امرپدر، گوهرخاتون دخترخواجه لالاي سمرقندي را كه مردي محترم و معتبر بود به زني گرفت و اين واقعه بايستي در سال 622 هجري اتفاق افتاده باشد و بهاءالدين محمد به سلطان ولد و علاءالدين محمد دو پسر مولانا از اين زن تولد يافته‌اند.



و

مولانا و خانواده او

مولانا جلال الدين محمد مولوي در سال 604 روز ششم ريبع الاول هجري قمري متولد شد.هر چند او در اثر خود فيه مافيه اشاره به زمان پيش تري مي كند ؛ يعني در مقام شاهدي عيني از محاصره و فتح سمرقند به دست خوارزمشاه سخن مي گويد .در شهر بلخ زادگاه او بود و خانه آنها مثل يك معبد كهنه آكنده از روح ،انباشته از فرشته سر شار از تقدس بود .كودك خاندان خطيبان محمد نام داشت اما در خانه با محبت و علاقه اي آميخته به تكريم و اعتقاد او را جلال الدين مي خواندند –جلال الدين محمد .پدرش بهاء ولد كه يك خطيب بزرگ بلخ ويك واعظ و مدرس پر آوازه بود از روي دوستي و بزرگي او را ((خداوندگار)) مي خواند خداوندگار براي او همه اميدها و تمام آرزوهايش را تجسم مي داد .با آنكه از يك زن ديگر ـدختر قاضي شرف – پسري بزرگتر به نام حسين داشت ،به اين كودك نو رسيده كه مادرش مومنه خاتون از خاندان فقيهان وسادات سرخس بود ـ ودر خانه بي بي علوي نام داشت- به چشم ديگري مي ديد.خداوندگار خردسال براي بهاءولد كه در اين سالها از تمام دردهاي كلانسالي رنج مي برد عبارت از تجسم جميع شاديها و آرزوها بود .ساير اهل خانه هم مثل خطيب سالخورده بلخ ،به اين كودك هشيار ،انديشه ور و نرم و نزار با ديده علاقه مي نگريستند .حتي خاتون مهيمنه مادربهاء ولد كه در خانه ((مامي)) خوانده مي شد و زني تند خوي،بد زبان وناسازگار بود ،در مورد اين نواده خردسال نازك اندام و خوش زبان نفرت وكينه اي كه نسبت به مادر او داشت از ياد مي برد. شوق پرواز در ماوراي ابرها از نخستين سالهاي كودكي در خاطر اين كودك خاندان خطيبان شكفته بود .عروج روحاني او از همان سالهاي كودكي آغاز شد –از پرواز در دنياي فرشته ها ،دنياي ارواح ،و دنياي ستاره ها كه سالهاي كودكي او را گرم وشاداب و پر جاذبه مي كرد . در آن سالها رؤياهايي كه جان كودك را تا آستانه عرش خدا عروج مي داد ،چشمهاي كنجكاوش را در نوري وصف ناپذير كه اندام اثيري فرشتگان را در هاله خيره كننده اي غرق مي كرد مي گشود .بر روي درختهاي در شكوفه نشسته خانه فرشته ها را به صورت گلهاي خندان مي ديد . در پرواز پروانه هاي بي آرام كه بر فراز سبزه هاي مواج باغچه يكديگر را دنبال مي كردند آنچه را بزرگترها در خانه به نام روح مي خواندند به صورت ستاره هاي از آسمان چكيده مي يافت .فرشته ها ،كه از ستاره ها پائين مي مدند با روحها كه در اطراف خانه بودند از بام خانه به آسمان بالا مي رفتند طي روزها وشبها با نجوايي كه در گوش او مي كردند او را براي سرنوشت عالي خويش ،پرواز به آسمانها ،آماده مي كردند –پرواز به سوي خدا .

مختصری از زندگينامه حافظ
شمس الدين محمد ملقب به لسان الغيب غزلسرای بزرگ و نامی ايران در قرن 8 ميزيست. تاريخ دقيق ولادت وی مشخص نيست شايد حدود سال 727 . گويند پدرش بهاالدين بازرگانی اصفهانی بوده كه در كازرون با زنی از آن محل ازدواج كرده و خيلی زود در ايام كودكی شمس الدين محمد از دنيا رفت. پس از آن حافظ با مادرش زندگی سختی را در پيش گرفت و برای كسب نان به كارهای سخت و توانفرسا پرداخت و به سختی به تحصيل علوم پرداخت و در مجالس درس علما و بزرگان زمان خود حضور يافت.و چون در ايام جوانی حافظ قرآن بود حافظ تلخص كرد.وفات وی در شصت و چند سالگی در سال 792 يا 791 اتفاق افتاد .و پس از وفاتش شخصی به نام محمد گلندام اشعار وی را جمع آوری كرد. حافظ علاوه بر غزلهايش رباعی ،ساقی نامه و مثنوی نيز دارد ولی شهرتش به خاطر غزلهای پرارزش اوست .

2: دوره ای كه حافظ در آن ميزيست :
حافظ هنرمندی هدفمند بود و بنابراين از تاريخ زمانه اش جدا نيست . دوره زندگی اين شاعر در عصر فترت دوره ايلخانی و تيمور است يعنی كشمكش بين دو آشوب بزرگ مغول و تيمور. شيراز در اين اعصار كانون هنر ايران بود و به سبب هوشياری يكی از اتابكان فارس با دادن خراج هنگفت از گزند حمله مغول د رامان ماند و پناهگاه هنرمندان و انديشمندان شد و به شكوفايی اقتصادی و هنری رسيد. با اين وجود عصر حافظ دوران سقوط ارزشهاست . عصر جنگهای داخلی و تزوير های خانگی .در اين دوره قيام ها اغلب خودجوش و بدون سازماندهی بودند . و عناصر جنبش های سازمان يافته را بيشتر دراويش تشكيل ميدادند كه انها نيز توفيقی نداشتند ولی انديشمندان عصر خود را تحت تاثير قرار دادند . حافظ در دوران سياه امير مبارزالدين دلبستگی خود را به حركتهای تحول طلبانه نشان ميدهد :
از كران تا به كران لشكر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درويشان است .

3:حافظ و عرفان :
عرفان به معنی يافتن حقايق از طريق كشف و شهود است. و عارف د راشعار حافظ به معنی شخص خودشناس خداشناس حقيقت جوی است . مرتضی مطهری در تماشاگه راز ميگويد : ديوان حافظ يك ديوان عرفانی است . د رحقيقت يك كتاب عرفان است به علاوه جنبه فنی شعر. به عبارت ديگر ديوان حافظ عرفان است به علاوه هنر . ديوانی است كه از عرفان سرچشمه گرفته و به صورت شعر بر زبان سراينده جاری گشته.
بعضی هم برعكس عقيده دارند كه عرفان محلی است كه حافظ را به انسان و زمين پيوند ميدهد و حافظ عارف مطلق نيست. .
از ديدگاه عارفان جهان از عشق بوجود آمده و با نيروی عشق بازميگردد.در عرفان تقابل ميان عشق و عقل را به هنگام سخن گفتن از عشق زمينی و آسمانی ميبينيم. حافظ نيز در ميان اين سنت ديرينه گام مينهد . حافظ بارها به عاشق بودنش صراحت دارد .تقابل عشق و عقل در ابياتی كه خواجه عشق و رندی را در كنار هم ميآورد به خوبی روشن است :
عاشق و رند و نظربازم و ميگويم فاش
تا بدانی كه به چندين هنر آراسته ام
خواجه در حديث عشق غزل ميسرايد و عشق را والا تراز عقل ميداند و نگار زيبای خود را كه نه خط ميداند و نه درس مساله آموز مدرسين ميسازد.در شعر حافظ آنچه جهان را به حركت ميآورد و اين حركت را دوام ميخشد عطش دستيابی به مبدا است كه اين همان عشق است. شرح عشق بدانگونه كه مبنای وجود باشد پيش از حافظ نيز در شعر پارسی جايگاه خود را داشته است.
حافظ عشق را اشتياق به جاودانگی انسان و به گسستن زنجيرهای زمان و مكان به شكستن هنجارهای اجتماع ميداند در واقع عقل حافظ جان است و عشق ميل به فناست. وحدت وجود از بحث های اساسی عرفان است كه در شعر حافظ جايگاه خاصی دارد در شعر حافظ جهان با همه كثرت و رنگارنگی از حقيقت واحدی سرچشمه ميگيرد و به سوی هدف يگانه پيش ميرود .

4: انسان شناسی و حافظ :
انسان در جهان بينی عرفانی نقش فوق العاده ای دارد تا انجا كه انسان عالم كبير است و جهان عالم صغير . در شعر حافظ انسان آزاده ای شوريده است كه در قلبش شعله تابناك عشق روشن است و بار امانتی را كه كوهها و آسمانها از پذيرفتن آن سرزندند بر دوش ميكشد و فراتر از فرشتگان اوج ميگيرد و آنان را واميدارد تا با او باده مستانه بزنند.:
دوش ديدم كه ملايك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند
حافظ اختلاف آدميان را د رنيافتن حقيقت ميداند و ميگويد :
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
ريشه رنج انسان در پراكندگی است و نيز ريشه كينه ها و خودخواهی ها .حافظ جهان را خراب آباد و دامگه حادثه ميداند و ميگويد كه اگر چند روزی روح انسان درقفسی گرفتار است سرانجام آزاد خواهد شد :
چنين قفس نه سزای چو من خوش الحانيست
روم به گلشن رضوان كه مرغ آن چمنم


حافظ پيامی جديد در مورد انسان دارد در شعر مولوی انسان عاشقی است لبريز از شور جنون د ر شعر سعدی انسان موجودی است كاملا عادی در شعر خيام حيران و سرگشته است اما در شعر حافظ نشانی ميابد كه ويژه خود اوست . هم عاشق است و هم آزاده هم چشم به زيبايی های زمين دارد و هم زشتی ها را ميبيند . مهمتر از همه اينكه بر جهانی بهتر و شايسته تر نظر دارد. جهانی آنچنان كه بايد باشد نه آنچنان كه هست. :
آدمی در عالم خاكی نمی آيد بدست
عالمی ديگر ببايد ساخت و از نو آدمی

شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی
یكی از بزرگترین شعرای ایران است كه بعد از فردوسی آسمان زیبای ادبیات فارسی را با نور خود روشن ساخت و او نه تنها یكی از بزرگترین شعرای ایران بلكه یكی از بزرگترین سخنوران جهان می باشد . ولادت سعدی در سالهای اول سده هفتم هجری حدودا در سال 606 ه.ق در شهر شیراز میباشد .

خانواده اش از عالمان دین بودند و پدرش از كاركنان دربار اتابك بوده كه سعدی نیز از همان دوران كودكی تحت تعلیم و تربیت پدرش قرار گرفت ولی در همان دوران كودكی پدرش را از دست داد و تحت تكفل جد مادری خود قرار گرفت .او مقدمات علوم شرعی و ادبی را در شیراز آموخت و سپس در دوران جوانی به بغداد رفت كه این سفرآغاز سفرهای طولانی سعدی بود .او در بغداد در مدرسه نظامیه مشغول به تحصیل شد كه در همین شهر بود كه به محضر درس جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن محتسب رسید و از او به عنوان مربی و شیخ یاد می كند . پس از چند سال كه او در بغداد به تحصیل مشغول بود شروع به سفرهای طولانی خود كرد كه از حجاز گرفته تا روم و بارها با پای پیاده به حج رفت . سعدی سفرهای خود را تقریبا در سال 620-621 آغاز و حدود سال 655 با بازگشت به شیراز به اتمام رساند كه البته درخصوص كشورهایی كه شیخ به آنجا سفر كرده علاوه بر عراق ،شام ، حجاز كه كاملا درست بوده ،‌هندوستان ،‌غزنین ، تركستان و آذربایجان و بیت المقدس و یمن و آفریقای شمالی كه ذكر كرده اند و اكثر این مطالب را از گفته های خود شیخ استنباط نموده اند ولیكن بنا بر نظر بسیاری از محققین به درستی آن نمی توان اطمینان كرد بخصوص اینكه بعضی از آن گفته ها با شواهد تاریخی و دلایل عقلی سازگار نیست . شیخ شیراز دوستی محكمی با دو برادر معروف به صاحب دیوان یعنی شمس الدین محمد و علاء الدین عطا ملك جوینی وزرای دانشمند مغول داشته و آن طور كه از سخنان شیخ معلوم است او به تصوف و عرفان اعتقاد داشته و شاید در سلسله متصوفه داخل شده وهم چنین گفته اند كه محلی كه امروز مقبره او می باشد خانقاهش بوده است .نكته مهمی كه باید ذكر شود شهرت بسیاری است كه این شاعر بزرگ هم در حیات خود داشت و هم بعد از وفاتش كه البته این نكته تازگی نداشته و در مورد شعرای دیگری نیز بوده است . اما آنچه كه قابل توجه و ذكر است این است كه معروفیت سعدی فقط مختص به ایران نبوده حتی در زمان خودش به مرزهای خارج ازا یرا ن مانند هندوستان ،آسیای صغیر نیز رسیده بود و خودش در چند جا به این شهرت اشاره داشته كه این شهرت سعدی معلول چند خاصیت است اول اینكه او زبان شیوای خود را وقف مدح و احساسات عاشقانه نكرده ، دوم اینكه او شاعری جهانگرد بود و گرم و سرد روزگار را چشیده و تجارب خود را برای دیگران با زیبایی و شیرینی بیان كرده و هم چنین وی در سخنان خود چه از نظر نثر و چه نظم از امثال و حكایات دلپذیر استفاده نموده است و دیگر اینكه سعدی به شاعری شوخ طبع و بذله گو معروف است كه خواننده را مجذوب می كند و همه اینها دست به دست هم داده و سبب شهرت او گردیده است .شیخ شیراز در دوران شاعری خود افراد معدودی را مدح كرده كه بیشتر اتابكان سلغری و وزراء فارس و چند تن از رجال معروف زمانش می باشد و بزرگترین ممدوح سعدی از میان سلغریان اتابك مظفر الدین ابوبكر بن سعد بن زنگی است كه سعدی در روزگار این پادشاه به شیراز بازگشته بود و ممدوح دیگر سعد بن ابوبكر می باشد كه سعدی گلستان را در سال 656 ه. ق به او تقدیم می كند و دو مرثیه نیز در مرگ این شخص نیز سروده است و از میان ممدوحان ، سعدی ، شمس الدین محمد و برادرش علاءالدین عطا ملك جوینی را بیش از همه مورد ستایش قرار داده كه مدایح او هیچ شباهت به ستایشهای دیگر شاعران ندارد چون نه تملق می گوید و نه مبالغه می كند . بلكه تمام گفتارش موعظه و اندرز است و متملقان را سرزنش می كند و ممدوحان خود را به دادرسی و مهربانی و دلجویی از فقرا و ضعفا و ترس از خدا و تهیه توشه آخرت و بدست آوردن نام نیك تشویق و ترغیب می كند .این شاعر بزرگ در زمانی دار فانی را وداع گفت كه از خود شهرتی پایدار به جا نهاد . سال وفات او را بعضی 691 ه. ق ذكر كرده اند و گروهی معتقدند كه او در سال 690 ه. ق وفات یافته كه مقبره او در باغی كه محل آن نزدیك به سرچشمه نهر ركن آباد شیراز است قرار دارد .

توزیع اسلام در هر کشور. سبز نشانگر اکثریّت‌داشتن سني ها  و آبی نشان‌دهندهٔ بیشتر بودن شيعه‌ها
1
درصد مسلمانان از کلّ جمعیّت در هر کشور
1
این نقشه، توزیع مسلمانان شیعه و سنّی را در آفریقا، آسیا و اروپا نشان می‌دهد.

آمار تعداد مسلمانان در جهان
دو ميليارد و 250 ميليون نفر از جمعيت جهان نيز مسيحي هستند و شمار مسلمانان به سرعت به مسيحيان نزديک مي شود.
ایرنا: نتيجه يک تحقيق گسترده در آمريکا توسط موسسه پيو نشان مي دهد که شمار مسلمانان جهان به يک ميليارد و 570 نفر رسيده و به عبارتي تقريبا از هر چهار نفر در جهان يک نفر مسلمان است.

دو ميليارد و 250 ميليون نفر از جمعيت جهان نيز مسيحي هستند و شمار مسلمانان به سرعت به مسيحيان نزديک مي شود.

نکته ديگر اينکه از هر 10 مسلمان يک نفر شيعه است و نکته بعدي اينکه اين مسلمانان لزوما در همان جاييکه انتظار مي رود نيز زندگي نمي کنند.

اين تحقيق نشان مي دهد تعداد مسلمانان هند که اکثريت هندو مذهبان را در خود جاي داده است بيش از هر کشور ديگري در جهان به جز اندونزي و پاکستان است که مکان زندگي مسلمانان مي باشد به طوريکه جمعيت آنان دو برابر مسلمانان در مصر است.

جمعيت مسلمانان در چين بيشتر از مسلماناني است که ساکن کشور سوريه هستند.

و در کنار اين دو کشور ,جمعيت مسلمانان در روسيه دو برابر جمعيت کل مسلماناني است که در اردن و ليبي به سر مي برند.

نزديک به دو سوم مسلمانان جهان در قاره آسيا از ترکيه تا اندونزي اقامت دارند.

خاورميانه و آفريقاي شمالي تواما مکان زندگي نزديک به يک پنجم مسلمانان جهان را تشکيل مي دهد.

گزارش مذکور که "نقشه جمعيت مسلمان جهان" نام دارد تصريح مي کند که نزديک به يک ميليارد و 570 ميليون مسلمان در سراسر جهان زندگي مي کنند که اين رقم نشان دهنده 23 درصد کل جمعيت شش ميليارد و 800 ميليون نفري جهان است.

در کنار جمعيت مسلمان, طبق اطلاعاتي که از سال 2005 از سيستم اطلاعاتي اديان جهان به دست آمد نزديک به دو ميليارد و 250 ميليون مسيحي نيز در اين جهان به سر مي برند.

"برايان گريم" محقق ارشد اين پروژه گفته است آگاهي يافتن از شمار مسلمانان کل جهان موجب شگفتي وي شده است.

وي افزود اين رقم بسيار بيشتر از آن است که انتظارش را داشتيم زيرا در گذشته شمار آنان يک ميليارد نفر در سطح جهان بود اما هم اکنون به نزديک يک ميليارد و 600 ميليون نفر رسيده است.

اينطور به نظر مي آيد که شمار مسلمانان در خاورميانه نسبت به درصد جامعه جهاني آنان کوچکتر و کوچکتر مي شود، در حالي که شمار مسلمان در کشورهاي ديگر رو به افزايش گذارده است.

"گريم" گفت گروهي از گردآورندگان از 232 کشور و منطقه جغرافيايي در سراسر جهان به مدت سه سال با اتکا به موثق ترين اطلاعاتي که در اين زمينه وجود دارد گزارش را گرد آورده اند.

گزارش مذکور از جزييات بسياري برخوردار مي باشد که حتي موجبات شگفتي و تعجب محققان را نيز فراهم آورده است.

"آلن کوپرمن" معاون مدير اجرايي در اين تحقيقات گفت کشورهايي هستند که در نگاه اول انتظار نمي رود در آنها مسلماني وجود داشته باشد ولي پس از تحقيقات مشخص شد که شمار قابل توجهي مسلمان در آن کشورها زندگي مي کنند براي مثال مي توان از روسيه , چين و هند نام برد.

وي افزود اکثر مردم بر اين باورند که جمعيت مسلمانان در اروپا را مهاجرين تشکيل مي دهند ولي اين امر در شرق اروپا به نحو ديگري است و نيمي از جمعيت مسلمانان اروپا بومي هستند.

به گفته "کوپرمن" در آفريقا نيز نزديک به 240 ميليون مسلمان وجود دارد که اين شمار 15 در صد جمعيت کل مسلمانان در جهان است.

تعداد صفحات : 6

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 59
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 25
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 644
  • بازدید ماه : 791
  • بازدید سال : 8,406
  • بازدید کلی : 59,089
  • کدهای اختصاصی

    ساعت فلش

    خبرنگار
    ویدیو آپارات